جبهه اقـــدام



بسم الله الرحمن الرحیم

امامت خاصه

اثبات خلافت حضرت علی علیه السلام و یازده فرزند جانشین ایشان:

بعد از اثبات وم امام و خلیفه معصوم رسول اکرم صلوات الله علیه و آله بحث در اثبات خلافت بلافصل حضرت علی و یازده فرزند معصوم و گرامی ایشان علیهم السلام از طریق آیات و روایات متواتر بین فریقین می‌باشد.

قبل از بیان نص قولی و فعلی خدا و رسول اکرم صلوات الله علیه و آله در امامت و خلافت آن‌ها، فضائل و مناقب ائمه معصومین علیهم السلام را از طریق عامه و خاصه، متذکّر می‌شویم.



این امامان؛ متّصف به همه صفات و کمالات عالیه در اعلی مرتبه نفسانی، ایمانی و عبادت می‌باشند. در زهد، تقوی، صبر، شجاعت، سخاوت، حلم، عفت، عدالت و عصمت ورع و. و مبرا از جمیع رذائل نفسانی و موانع امامت بوده، البته باید متذکّر شویم که فضائل ائمه معصومین علیهم السلام که مظهر ذات و صفات و فعل خداوند هستند را، تنها امام معصوم می‌تواند بیان فرماید همانگونه که امام‌هادی علیه السلام در زیارت جامعه، صفات آنان را بیان فرموده‌اند.

در آیات و روایت متعدّد دیگر نیز، فضایل و برتری‌های ایشان بیان شده است: به عنوان مثال در خصوص اوّلین جانشین پیامبر که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است باید بیان کرد که او کسی است که قرآن او را ومن عنده علم الکتاب (رعد:۳۷)» یعنی کسی که علم کتاب نزد اوست، خوانده است. او کسی است که قرآن او را از صادقین خوانده است.

ادامه مطلب

بسم الله الرحیم

 

ضرورت وجود امام معصوم علیهم السلام

ضرورت وجود امام معصوم علیه السلام را در دو زمینه بررسی می‌کنیم:

الف) درزمینة تشریع

ب) در زمینة تکوین

 

الف) در زمینه تشریع

در بحث نبوت بیان شد که پیامبر اسلام، پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله هستند و بعد از ایشان پیامبری نمی‌آید. فلسفة ختم نبوت، در صورتی با حکمت بعثت انبیاء سازگاری دارد که بعد از پیامبر اسلام افرادی باشند و راه پیامبر را ادامه دهند. تنها تفاوتی که دارند این است که بعد از پیامبر ما پیامبری نمی‌آید. حالا ادامه مسیر پیامبر، بر عهده کیست؟ این راه باید امام معصومی که خداوند او را هدایت کرده و از خطا و اشتباه و گناه معصوم قرار داده است، ادامه دهد. یعنی امام باید تمام وظایف پیامبر را انجام دهد. یعنی هدایت و تربیت جامعه، سرپرستی جامعه، رساندن جامعه به سر حد کمال، بیان اعتتقادات و اخلاق اسلام، بیان احکام اسلامی، مبارزه با بدعت‌ها و خرافات، جلوگیری از تحریف دین، پاسخگویی به شبهات، بیان معارف قرآن، توضیح آن‌ها را بیان فرماید.

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امامت 

چهارمین اصل از اصول اعتقادی مذهب شیعه، امامت است. امامت شامل دو بخش عامه و خاصه» می‌باشد.

بخش اول درباره امامت عامه: عبارت است از وم امامان معصوم: که همه شرایط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را داشته و مکمل و متمم نبوت می‌باشند.

بخش دوم درباره امامت خاصه: عبارت است از اثبات خلافت بلافصل حضرت علی و یازده فرزند معصوم ایشان علیهم السلام.

 

امامت عامه

در این قسمت ابتدا به شرح و توضیح ۵ اصطلاح (امامت، ولی‌الله، ‌هادی، خلیفه‌الله، حجت الله) می‌پردازیم، سپس وارد مباحث بعدی می‌شویم.

امامت: در لغت به معنای پیشوا و رهبری است و از امور نسبی است که بین اشخاص واقع می‌شود. هر کس که رهبری گروهی را عهده‌دار باشد، امام نامیده می‌شود. خواه در راه حق باشد، خواه در راه باطل. به عبارتی دیگر امام کسی است که مقدم در امور است و از او پیروی می‌کنند و پیروی کنندگان از آن‌ها را مأموم» می‌نامند.



در قرآن، دو گونه امام معرفی شده است. ائمه در دین (ائمه حق) و ائمه در کفر (ائمه باطل).

قرآن دربارة دستة اول می‌فرماید:

وَجَعَلنَاهُم أئِمَّةً یَهدُونَ بِأمرِنَا وَأوحَینَا إِلَیهِم فِعلَ الخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء اَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ؛ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت کنند و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و تنها ما را عبادت کنند. انبیاء:۷۳»

وَجَعَلنَاهُم أئِمَّةً یَدعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَومَ القِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ؛ و آنان ]فرعونیان[ را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد! قصص:۴۱»

سپس با معرفی این دو گروه، سرنوشت هر امتی را وابسته به امامی قرار می‌دهد که از او پیروی می‌کند.

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای چهلم از صحیفه سجادیه:

 

هنگاهی که خبر مرگ کسی را به امام زین العابدین (علیه السلام) دادند آن حضرت مطالبی فرمودند که ما به فراز‌هایی از آن اشاره می‌کنیم تا مگر از خلال آن کلمات نورانی دلهای خفته امان بیدار شود و به خود آئیم و به پایان کار و راه خویش بیشتر بیاندیشیم و از عواقب گناه و عصیان بر خدا بهراسیم و تا دیر نشده و در به رویمان بسته نشده است به حول قوه خداوند متعال خود را از آلودگی‌ها بیرون کشیم و سر انجام به حیات طیبه دست یابیم؛ إن شاءالله:

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انسان مرکب است از جسم و روح 

از جمله مسائل مهم در اعتقادات، توجّه به جایگاه روح در وجود انسان است که مایة زنده بودن ما و گرمی بدن ما و ادامة حیات ماست. کمالات انسان به روح او مربوط می‌شود و رذایل نیز مربوط به روح است. بهشتی و جهنمی شدن انسان نیز به وضعیت روحی او مربوط می‌شود. البته در معاد انسان هم جسم دارد و هم روح، لکن درک لذّات و نیز درک عذاب‌ها با روح است. روح منشأ حیات و همه اعمال و حالات انسان است از قبیل تعقّل، تفکّر، اراده و تصمیم، سخن گفتن، راه رفتن و امثال اینها و ما از آن تعبیر به من» می‌کنیم و همه افعال خود را به آن نسبت می‌دهیم؛ من فکر می‌کنم و می‌فهمم، من تصمیم می‌گیرم و سخن می‌گویم، من می‌بینم و می‌شنوم، من محبت می‌ورزم و یا متنفّرم، و. این حالات و به طور کلّی علم، تفکر، حافظه، خیال، توهمات، تعقلات از سنخ کارِ تن و ماده نیست بلکه برتر از ماده مجرّد می‌باشند و ظرف اینها که مجرّد هستند، باید مجرد باشد. تن انسان ظرف علم، تفکر، تعقل، خاطرات، توهمات نیست زیرا ظرف آن‌ها فاقد طول و عرض و عمق و صورت و مکان هستند و قابل تجزیه نیستند. باید ظرف و مظروف از سنخ یکدیگر باشند.

این روح از عالم خاک نیست، ملکوتی است و مرگ ندارد و فقط از دنیایی به دنیای دیگر منتقل می‌شود. یک راه اثبات معاد نیز فهم همین مطلب است که روح از بین رفتنی نیست» و وفات به معنی جدا شدن این جسم از روح است که این جداشدن توسّط خدا در لحظه مرگ انجام می‌شود.

 

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

اثبات معاد از طریق فطرت

 

با دقّت در تمایلات باطنی انسان‌ها، این حقیقت به خوبی روشن می‌شود که همه انسان‌ها فطرتاً طالب یک زندگی سالم، توام با عیش و سرور، امنیت، آسایش، آرامش، با صفا و صممیت، با محبت همیشگی و بدون زوال، وسیع (از جهت کمی و کیفی)، جاودانه و ابدی هستند در حالی که چنین زندگی در این دنیا وجود ندارد. انسان‌ها، فطرتاً تشنه و عاشق حیات جاوید هستند و از مرگ و فنا بیزار می‌باشند و شدیدا با عوامل مرگ و نابودی مبارزه می‌کنند و دست به دامن هر عاملی در راه ابقاء حیات و بقاء خود می‌زنند. تقاضای خلود و ابدیت خواهی در انسان‌ها، کاشف از معادخواهی است یعنی انسان به طور فطری خواهان وجود یک زندگی ابدی و حیات جاودانه و همیشگی است که در آنجا همه چیز دارای خلود و همیشگی باشند. واژه خلود و مشتقات آن که حدود هشتاد نوبت در قرآن کریم به کار رفته، دلیل بر این مدعاست که خداوند متعال این حالت بی‌نهایت‌خواهی را که در ذات انسان قرار داده و این حقیقت انسان که همان روح و جان اوست جاویداست چرا که طبق آیات قرآن منشأ روح انسان از نفخه الهی می‏باشد. فلذا خداوند زندگی جاویدی در یک عالم وسیعی برای انسان خلق فرموده است که در آنجا برای مؤمنین همه خواسته‌های درونی آماده شده،  سلامتی، صفا، همه زیباییها آن هم همیشگی است.

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

اثبات وقوع معاد 

 

علومی که انسان کسب می‌کند یا از طریق شناخت های تجربی و حسی است و یا شناخت عقلی و یا علوم نقلی است. یعنی علومی که از راه خبر دادن پیام آور صادق برای ما باور حاصل می‌شود. هنگاهی که وجود خداوند یکتا و پیامبری پیامبر اسلام و جانشینان معصوم آن حضرت و حقانیت قرآن کریم اثبات گردید استناد به قول ذات اقدس حق تعالی و معصومین علیهم السلام یقین آور می‌باشد.

۱- قرآن کریم پیامی است که از طرف خدای متعال به بندگانش فرستاده شده است و بر تحقق معاد، تأکید فراوان دارد وآن را وعده حتمی و تخلف ناپذیر الهی می‌شمارد.

۲- قول خداوند متعال، بزرگترین دلیل بر اثبات و حقانیت معاد می‌باشد. مانند:

*یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ؛

به خدا و روز قیامت ایمان دارند. (سوره ال عمران/ ۱۱۴). این آیه در قرآن بارها تکرار شده است.

*بَلى‏ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّاً؛

آری، این وعده قطعی و حتمی خداوند است. (سوره نحل/ ۳۸)

*إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ.

روز قیامت به یقین آمدنى است، و شکّى در آن نیست ولى اکثر مردم ایمان نمى آورند! (غافر، ۵۹)

ادامه مطلب

 

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت، جاسوسی و ترور

 

 از قسمت شصت و هفتم تا هفتاد و چهارم (پایان)

 

قسمت شصت و هفتم

متنش و براتون می نویسم:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر ارزشی و انقلابی و ولایتمدار، جناب آقای عاکف سلیمانی

سلام علیکم

احتراماً به استحضار می رساند به دلیل موفقیت شما در این نهاد و همچنین تلاش های شبانه روزی حضرتعالی در پرونده های مهم اطلاعاتی و امنیتی و‌ عملیاتی در داخل مرزهای کشور (درون مرزی) و خارج از کشور (برون مرزی) و بخصوص در سطح منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) و ایضاً از جایی که حضرتعالی جوانی مومن و انقلابی و شجاع و متدین می باشید، از این پس به عنوان مسئول معاونت واحد ضد جاسوسی این نهاد، منصوب میگردید. باشد که در این سنگر مهم و حساس، که وظیفه ای بسیار خطیر و مهم را عهده دار می شوید، همچون سابق تمام همت و تلاش خود را در کور کردن چشم فتنه های داخلی و خارجی و آخرامانی بگذارید و از هیچ تلاش و کوششی دریغ نفرمایید.

فلذا از شما می خواهم تقوا را مثل همیشه سرلوحه کارتان قرار دهید و با استعانت از خدای متعال و توسل دائمی به ساحت مقدس حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین ، به خصوص حضرت ولی الله الاَعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدم الفداء، لحظه ای از نفوذ دشمن در ساختار ی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و علمی در کشور، غافل نشوید و فرمایش ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمیٰ امام ای مدظله العالی را برای مقابله با نفوذ، سرلوحه کار خودتان قرار دهید و با هیچ شخصی مسامحه نکنید.

ومن الله توفیق

امضاء و مهر

حجت الاسلام والمسلمین ، دکتر (.)

یه نگاه به حاج آقای () کردم، و یه نگاه به حاج کاظم کردم، دیدم هردو دارن من و میبینن.

لبخند سردی زدم و گفتم:

+دست شما درد نکنه ولی جسارتا باید خدمت شما بزرگواران عرض کنم که بنده مخالفم حداقل الان مخالفم.

ادامه مطلب

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت پنجاه و هفتم تا شصت و ششم

 

 

قسمت پنجاه و هفتم

بعد این درد دلی که با خدا کردم و پدرشهیدم و واسطه قرار دادم، دلم قرص شد

دلم قرص شد و همینطور پشت هم فقط فکر میکردم که از کجا باید دقیقا حالا شروع کنم رفتم توی اتاقی که فاطمه زهرا بستری بود. دیدم دکترو پرستار بالای سرش هستند و دارن بخیه سرش و کبودی صورتش و بررسی و معاینش میکنند تا ببینند وضعیتش چطوره به دکتر و پرستار گفتم:

ببخشید یه لحظه فوری برید بیرون. ممنونم.»

اونا هم رفتن بیرون و به فاطمه گفتم:

+ببین فاطمه زهرا جان، یه مطلب مهمی رو میخوام بهت بگم

_جانم بگو

+عزیزم اگر اونایی که تورو یدن، ببینیشون میشناسی؟

_آره عزیزم. میشناسمشون. چطور؟

+یه خانم بود دیگه درسته؟

_آره. تو از کجا میدونی؟ البته یه مرد هم بود که من یکی دوبار بیشتر ندیدمش.همش زنه میومد من و کتک میزد و میرفت.

+مهم نیست از کجا میدونم فدات شم. الان میگم یکی با یه لب تاپ بیاد اینجا که با کمک تو چهره اون خانم و مشخص کنه و بدونیم کیه دور چشات بگردم، فقط باید خوب حواست و جمع کنی و خوب تشخیص بدی. باید خوب دقت کنی و هرچی از صورت اون زن توی ذهنته اینجا به همکارم بگی، تا اون بتونه چهره کسانی که یدنت و از توی سیستم در بیاره. باشه خانومم؟

_چشم عزیزم. حواسم هست. راستی محسن چرا مادرت نمیاد؟ اون که گفت توی مسیرم کجاست پس؟ چرا هنوز نرسیده؟

ادامه مطلب

 

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت چهل و شش تا پنجاه و شش

 

قسمت چهل و‌ ششم

دلم قرص شد دستش و بوسیدم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون. رفتم مستقیم سمت ویلا. البته ویلای خودمون نرفتم. رفتم خونه ی داریوش.

چون منطقه رو زیاد نمیشناختم، به داریوش گفتم بیا باهم بریم یه گوسفند بگیریم. رفتیم و یه گوسفند گرفتیم بهش گفتم قصاب یا یه نفر که ذبح کنه سراغ داری؟

گفت: آره سراغ دارم.

رفتیم یه جایی یه قصاب و سوار کردیم و آوردمش همون ویلای مادرم اینا. به داریوش گفتم کنارش باش و وقتی قصاب گوسفند و ذبح کرد، گوشتش و توی محله تقسیم کن.

خیلی دلم گرفته بود. پیام دادم به مهدی و نوشتم:

+سلام علیکممیخوام ببینمت. دفتری؟

_سلام. نه داداش. دارم میرم خونه. بیا اونجا.

+مزاحم نباشم.؟

_پاشو بیا مسخره بازی درنیار. مزاحمم چیه؟ منتظرتم.

+میام. یاعلی

رفتم خونه مهدی. خانومشم بود.

ادامه مطلب

 

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت چهل و شش تا پنجاه و شش

 

قسمت چهل و‌ ششم

دلم قرص شد دستش و بوسیدم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون. رفتم مستقیم سمت ویلا. البته ویلای خودمون نرفتم. رفتم خونه ی داریوش.

چون منطقه رو زیاد نمیشناختم، به داریوش گفتم بیا باهم بریم یه گوسفند بگیریم. رفتیم و یه گوسفند گرفتیم بهش گفتم قصاب یا یه نفر که ذبح کنه سراغ داری؟

گفت: آره سراغ دارم.

رفتیم یه جایی یه قصاب و سوار کردیم و آوردمش همون ویلای مادرم اینا. به داریوش گفتم کنارش باش و وقتی قصاب گوسفند و ذبح کرد، گوشتش و توی محله تقسیم کن.

خیلی دلم گرفته بود. پیام دادم به مهدی و نوشتم:

+سلام علیکممیخوام ببینمت. دفتری؟

_سلام. نه داداش. دارم میرم خونه. بیا اونجا.

+مزاحم نباشم.؟

_پاشو بیا مسخره بازی درنیار. مزاحمم چیه؟ منتظرتم.

+میام. یاعلی

رفتم خونه مهدی. خانومشم بود.

ادامه مطلب

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت سی و شش تا چهل و پنجم

 

قسمت سی و ششم

همونطور که توی ماشین نشسته بودم و داشتیم من و حاج کاظم تلفنی حرف میزدیم وکمی هم بحث میکردیم، دیدم یه شاسی بلند با شیشه ای نسبتا دودی با سرعت عجیبی داره برمیگرده از داخل محل با سرعت بالایی از  از کنارمون رد شد یه لحظه به سرنشین هاش دقت کردم، دیدم یه مردو زن داخلش هستن، ولی توجه نکردم فقط چون سرعتش زیاد بود، نظر من و به خودش جلب کرد.

حاجی پشت خط بود و ادامه داد و گفت:

_احتمال میدم جاسوسا، میخواستن با این ی حواس مارو پرت کنند. پیش بینی کرده بودم این تحرکات و .

+یعنی شما هم مثل من فکر میکنی به این ی؟ پای تیم جاسوسی وسطه؟

_تو هم نظرت اینه؟

+آره حاج آقا. چون توی خونم و فقط به هم ریخته بودن حتی یه مقدار طلایی هم که بود و با مبلغی پول که توی خونه بود، بهش دست نزدن ضمنا، سوریه لو رفته بودیم و اینجا هم که تا مرز ترور من و بردن،، الآنم احتمال میدم دوباره بیش از حد توی دید اونا هستم در هر پرونده ای. چون تویِ درگیری امنیتی چندماه اخیر که من دنبالشون کردم و مسئولش بودم، همش به مقابله با سرویس های آمریکایی و اسراییلی برمیگرده به اضافه ی اینکه، احتمال زیاد میدم مربوط به قضیه ترکیه باشه و اون مهمان دار هتل با اینکه بهش حق السکوت دادیم، بعد از خروج من از هتل فیلم و داده باشه به تیم تامی برایان.

_موافقم باحرفات تجزیه و تحلیلت درسته عاکف، من برات نگرانم. انقدر کله شق بازی در نیار. میترسم برات اتفاقی بیفته. بزار بچه ها کارشون و کنند و دورا دور، مراقب تو و فاطمه باشن اونا که مزاحمت نیستن؟

ادامه مطلب

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

قسمت بیست و هفتم تا سی و پنجم

 

قسمت بیست و هفتم

گوشی و‌ سیم کارت مربوط به عملیات ترکیه رو،  من و عاصف تحویل حسین دادیم برای از بین بردنش. با خداحافظی کردیم و اون برگشت سر موقعیتش و ماهم نیم ساعت بعدش عازم ایران شدیم.

فرودگاه ایران.

بهزاد و سیدرضا اومدن دنبال من و عاصف و از همون کنار پله هواپیما اسکورت شدیم و بعدش خارج شدیم از فرودگاه.

توی مسیر بودیم که سیم کارت و باطری گوشی مربوط به ایران و گذاشتم توی گوشی و روشن کردم دیدم فاطمه شیش هفت بار زنگ زده زنگ زدم بهش چندتا بوق خوردو جواب داد:

+سلام علیککککممممم خانوم_خانوما خوبی؟

_سلام عزیزم. فدایت. تو خوبی؟ معلومه کجایی؟

+من؟!

_اوهوم

+مشغول کارم دیگه. دنبال یه لقمه نون حلال.

_کشتی مارو بخدا با این نون حلالت. کی میای خونه؟

+میام

 _الان کجایی واقعا؟ چرا انقدر باهام سرد حرف میزنی؟

+خب معلومه دیگه کجا باید باشم؟

بعد برای اینکه قائله رو بخوابونم و گیر نده هی، آروم بهش گفتم:

+خب معلومه دیگه توی قلبتم

_اون که صد البته و جاتون خیلی هم خوب است حضرت آقا باشه نگو ولی جدیدا خیلی مرموز شدیاااا نمیگی به من کجایی

+عجب آدمی هستی بخدا من که بتونم میگم الان نمیشه ماموریتم دیگه فدات شم، آخه کجا باید باشم مگه؟ امروزم میام خونه.

_باشه. پس ایرانی دیگه؟

+آره فدات شم.

_راستی، دیشب که همه چیزو به هم زدی. برای امشب یا فردا شب مهمونی بگیریم همه رو دعوت کنیم؟

+امشب میشه، ولی. اومممم من خستم ماموریت بودم. الانم توی ماموریتم میشه بگیریم امشبااا نمیگم نمیشه ولی به نظرت برای فردا شب بزاریم بهتر نیست؟؟ اینطوری منم سرحال ترم

ادامه مطلب

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مستند داستانی امنیتی عاکف سلیمانی / سری دوم

 

امنیت پایدار کشورعزیز اسلامیمان، مرهون چشمان بیدار و ایثار و فداکاری سربازان گمنام امام زمان علیه اسلام است. اگر در طول 40 سال عمر با برکت انقلاب اسلامی، دشمنان نتوانسته اند به اهداف شوم و شیطانی خود علیه این نظام دست یابند و به ایران اسلامی ضربه بزنند به برکت پاسداری نیروهای مسلح و هوشیاری سربازان گمنام است. حفظ امنیت و آرامش کشور و دفاع از نظام و انقلاب، خط قرمز سربازان گمنام است و هر کسی که قصد داشته باشد به امنیت کشور خدشه وارد کند با پاسخ محکم و کوبنده ی این مجموعه بزرگ، خدوم و فداکار روبرو می شود.

سربازان گمنام امام زمان(عج) همانهایی هستند که با چشمان تیزبین و مجاهدت‌های خاموش، ایران اسلامی را به امن‌ترین کشور در ناامن‌ترین منطقه جهان تبدیل کرده‌اند. ملت ایران همیشه دعاگوی این مظلومترین سربازان کشور و خانواده های صبور و بزرگوارشان هستند.

 

 

 

این داستان

               پرتاب ماهواره

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

از قسمت اول تا بیست و ششم

 

قسمت اول

بعد از دستگیری و بسته شدن موضوع تیم های جاسوسی و تروریستی در پرونده مربوط به ترور دانشمندان و بنای دشمن بر اینکه در مراکز علمی و هسته ای و صنعتی و نظامی کشور رخنه و نفوذ کنه، یه چندوقت تحت فشار روانی و مشغولیت های شدید ذهنی بودم بخاطر تروری که علیه من صورت گرفت، و بخاطر دائم توی سفرهای خارجی و داخلی بودن و گاهی استرس های عملیاتی و بی خوابی های مفرط و درگیری در عراق و سوریه و. شدیدا اعصابم به هم ریخته بود از طرفی مشکلات شخصی و زندگیم و.!!

ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

محمد شرافت ساوجی بهترین مشاور خودروبر | خودرو بر تهران نشر داستان شما دانافایل CyBeR 8 در امتداد مسیر تربیت اسلامی انگیزش کنکور 49484797 تدریس خصوصی سامان